معنی تش کایی - جستجوی لغت در جدول جو
تش کایی
آتش بازی
ادامه...
آتش بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آتش کاری
(تَ)
فعل و عمل آتش کار
ادامه...
فعل و عمل آتش کار
لغت نامه دهخدا
تپ کایی
بلندی تپه، تپه مانند
ادامه...
بلندی تپه، تپه مانند
فرهنگ گویش مازندرانی
تش کاشی
خاموش کردن آتش
ادامه...
خاموش کردن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
تش واری
مانند آتش
ادامه...
مانند آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
تش کلین
خاکستر آتش، بخت و طالع، نوعی نفرین
ادامه...
خاکستر آتش، بخت و طالع، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه کایی
بلندی، تپه مانند
ادامه...
بلندی، تپه مانند
فرهنگ گویش مازندرانی
تش بازی
آتش بازی
ادامه...
آتش بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
کک کایی
نوعی پرنده سفید رنگ مهاجر، بسیار سفید
ادامه...
نوعی پرنده سفید رنگ مهاجر، بسیار سفید
فرهنگ گویش مازندرانی
تشنایی
تشنگی
ادامه...
تشنگی
فرهنگ گویش مازندرانی
تش کین
جلوی آتش، کنار آتشی
ادامه...
جلوی آتش، کنار آتشی
فرهنگ گویش مازندرانی